صور متعدد در معاطاة بر حسب قصد متعاطين
تمليک شيء بعوضٍ
» باشد و با همان اعطاء و اخذ اول بيع حاصل شده و مطلب ميشود. در قسم دوم هم تمليک به صورت مجاني واقع نشده است، بلکه تمليک در مقابل عوض ـ که فعلي از افعال است ـ قصد شده است، به عبارت ديگر گاهي تمليک در برابر يک عيني محقق ميشود و گاهي در برابر يک منفعتي و گاهي هم تمليک در برابر فعلي از افعال واقع ميشود و قهراً وقتي طرف مقابل قبول بکند، مبادله محقق شده است و مختار ما هم اين بود که در باب ثمن بيع، اصح اقوال عبارت از اين است که ثمن ميتواند حتي فعلي از افعال باشد، نفس تمليک هم يک فعلي از افعال است و شخص ميتواند يک چيزي را تمليک بکند و عوضش را انجام يک فعلي از افعال ـ که عبارت از تمليک است ـ قرار بدهد و اگر طرف مقابل قبول کرد، با همين اعطاء و اخذ معامله محقق شده و بايع مالک فعل (تمليک) ميشود و عقد هم تمام است و طرف مقابل هم بايد تمليک بکند. مثلاً اگر شخصي چيزي را بفروشد در برابر اينکه طرف مقابل براي او خياطي بکند، يا زميني را بفروشد در برابر اينکه طرف مقابل براي او کار بنايي انجام بدهد، معامله صحيح است و در مورد بحث ما هم تمليک، فعلي از افعال است و ميتواند عوض قرار بگيرد.
پرسش:
پس در اينجا تمليک قصدي ميشود، نه تمليک قلبي.
پاسخ:
همانطوري که در صورت اول عوض متعلق التمليک است، در صورت دوم هم عوض نفس التمليک است و شيخ اصلاً اين صورت را تصور نکرده است که عوض فعل باشد يا عين.
پرسش:
در مورد اول که شيخ ميفرمايند تمليک عينٍ بعوض، وقتي طرف مقابل قبول ميکند، آيا مفاد اين قبول اين نيست که من عوض را به تو تمليک ميکنم و آيا صورت اول و دومي يکي نيست؟
پاسخ:
خير، اين دو صورت يکي نيست، در اولي با نفس اعطاء و اخذ مبادله انجام ميشود و ايشان ميفرمايند که با نفس قبول، طرفين مالک ميشوند و لازم نيست که بعداً تمليک خارجي محقق بشود.
التزامٌ في التزام
» است، به اين معني که دو التزام داريم: يک التزامي که با همان اعطاء و اخذ حاصل ميشود و يک التزامي که بايد طرف مقابل به آن عمل بکند و اگر وفا نکند، خلاف شرع کرده است. پس بنابراين در هبهي معوضه چون به نحو شرط است، ملکيت حاصل ميشود، ولي در مسئله تمليک در مقابل تمليک اينطور نيست. پس ايشان ميفرمايند که اين صورت هبهي معوضه نيست، اما ميتوانيم آن را به صورت مصالحه و امثال آن تصوير بکنيم. اين فرمايش ايشان است، اما به نظر ميرسد که در اين موارد به نحو جعاله باشد و در جعاله هم مادامي که طرف مقابل فعل را انجام نداده باشد، چيزي حاصل نميشود.
پرسش:
در موارد معمولي بيع مگر هر دو طرف تمليک نميکنند؟
پاسخ:
در بيع فعلي انجام نميدهد، بلکه قبول ميکند.
پرسش:
بجاي اينکه بگويد قبلت، قبول خودش را با فعل افاده ميکند.
پاسخ:
شخص ميگويد که من اين فعل را انجام ميدهم در مقابل اين فعلي که تو بايد انجام بدهي و اگر طرف مقابل فعل را انجام ندهد، مبادله حاصل نميشود.
پرسش:
تمليک در مقابل تمليک به نحو شرط متأخر و شرط مقارن اينطور قابل تصوير است که شخص بگويد اگر شما تمليک بکنيد، از همين حالا اين شيء ملک شما بشود.
پاسخ:
ممکن است شرط متأخر يا امر ديگري باشد، اما هر کدام از اينها که باشد، اگر به نحو جعاله باشد، در صورتي که طرف مقابل فعل را انجام ندهد، مالک نميشود و فرقي ندارد که به نحو شرط متأخر باشد، يا به نحو شرط مقارن.
پرسش:
آيا در بيع ميشود بين ملکيت و انشاء فاصله بشود، همانطور که در نکاح موقت ميفرموديد که بين حليت و انشاء فاصله باشد، مثل اينکه شخص بگويد اين شيء را به تو ميفروشم و الان انشاء بکند، ولي طرف مقابل در آينده مالک بشود؟
پاسخ:
اشکالي ندارد، ولي علي أي تقدير ظرف مملوک بعد است، مثل اموري که سلف هستند که شخص الان ميفروشد و همين تمليک است، منتهي ظرف مملوک در آينده است و در آينده بايد شيء را به خريدار تحويل بدهد.
پرسش:
مثل بيع معلق نميشود؟
پاسخ:
نه، تعليق نيست، منجز است و بايد مقدمهاش را فراهم بکند. مشروط نيست، بلکه متأخر است مانند سلف. خلاصه اين دو قسمي بود که ايشان ذکر کرده است.
«و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين»