موضوع:
شرائط صحت روزه/ شرطیت مسافر نبودن/ روزه ماه رمضان در مسافرت بعد از زوال
مسافر نبودن- حکم روزه ماه رمضان در مسافرت بعد از زوال- طریقه جمع بین روایات
بحث در شرائط صحت صوم بود.
در این جلسه، استاد دام ظله، به مناسبت مسئله صوم در سفر، بحث در مسئله سفر بعد از زوال را پی میگیرند.
طریقه جمـع بین روایات
کلام مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی
بر خلاف مرحوم آقای حکیم که میفرماید به دلیل وجود تنافی بین روایات، باید به مرجحات عمل کنیم
[1]
، مرحوم آقای خوئی بعضی از روایاتی را که قائل ندارد، کنار گذاشته و بین روایاتی که قابل استناد است، به دو بیان جمع دلالی کرده است، مرحوم آقای خوئی
[2]
میفرماید رجوع به مرجحات در متباینین است و در جائی که در اطلاق دو دلیل تنافی وجود دارد و با رفع ید از اطلاق یکی از دو دلیل بین آنها جمع حاصل میشود، نباید به مرجحات رجوع کنیم، معنای رجوع به مرجحات طرح یکی از دو دلیل است و جمع مقدم بر طرح است. بعد میفرماید در اینجا به دو بیان میتوان بین روایات جمع کرد.
بیان اول این است که در مسئله چهار صورت وجود دارد، شخص یا قبل از ظهر یا بعد از ظهر خارج میشود و در هر دو صورت یا از شب نیت سفر داشته یا نداشته، بعضی از روایات میگوید که اگر قبل از ظهر خارج شود، مطلقا چه از شب نیت سفر داشته باشد و چه نداشته باشد، باید افطار کند، و بعضی از روایات میگوید اگر از شب نیت سفر کرد،
مطلقا چه قبل و چه بعد از ظهر خارج شود، باید افطار کند، دو صورت از چهار صورت را یکی از دو دلیل میگوید و دو صورت دیگر را دلیل دیگر میگوید، اگر یکی از دو اطلاق را تقیید کنیم، مشکل حل میشود، گاهی تقیید اینگونه است که دلیل افطار را که میگوید اگر قبل از ظهر خارج شود، باید افطار کند، قید بزنیم و بگوئیم از شب نیز نیت سفر داشته باشد، در نتیجه، در یک صورت از این چهار صورت افطار است و در سه صورت دیگر روزه بگیرد، و گاهی دلیل صوم را که میگوید اگر بعد از ظهر خارج شود، باید روزه بگیرد، قید بزنیم و بگوئیم از شب نیز نیت سفر نداشته باشد، در نتیجه، در سه صورت از چهار صورت افطار است و در یک صورت دیگر روزه بگیرد، یکی از این دو تصرف باید انجام شود. به این تصرف دوم که خروج بعد از ظهر را قید بزنیم که از شب نیز نیت سفر نداشته باشد، کسی قائل نشده، و به تصرف اول که افطار را تقیید کنیم، مرحوم شیخ در مبسوط قائل شده
[3]
و ما نیز جمعاً بین الادله همین را قائل میشویم، مختار مرحوم آقای خوئی این است اما شاید به دلیل اینکه مشهور اینطور نگفتهاند، احتیاط استحبابی نیز دارد.
نقد بیان اول مرحوم آقای خوئی
این بیان ایشان از دو جهت مورد بحث است؛
اولاً،
ایشان که فرمود به تصرف دوم کسی قائل نشده، درست نیست و مرحوم صاحب وسائل
[4]
صریحاً به آن قائل است و در سه صورت افطار و در یک صورت روزه قائل است، اگر قبل از ظهر خارج شد، چه از شب نیت سفر داشته باشد یا نباشد، باید افطار کند، و اگر بعد از ظهر خارج شد، اگر از شب نیت سفر داشته باشد، باید افطار کند.
(سؤال و پاسخ استاد دام ظله):
نظر مرحوم شیخ طوسی در مبسوط با نظر ایشان در کتابهای دیگر و با فتاوای همه فقهای دیگر مخالف است، در مبسوط تفرد پیدا کرده، به تعبیر شهید ثانی، در جائی که درباره موضوعی اقوال کثیری باشد، نمیتوان دعوای اجماع مرکب نمود و گفت که نمیشود قول دیگری احداث کرد، لذا در این جهت مرحوم شیخ طوسی با مرحوم شیخ حرّ هیچ فرقی ندارد و هر دو متفرد هستند.
و ثانیاً،
معلوم نیست مرحوم شیخ طوسی در مبسوط به این قائل شده باشد، به نظر میرسد که احتمال بیشتر این است که مرحوم شیخ طوسی در مبسوط این را نمیخواهد بفرماید، ایشان میفرماید اگر از شب نیت سفر نکرد، باید روزه بگیرد، و اگر از شب نیت سفر کرد، روزه بگیرد و قضا نیز ندارد، اما اگر از شب نیت مسافرت کرد و قبل از ظهر سفر کرد، باید افطار کند و اگر بعد از ظهر سفر کرد، افطار نکند، اینجا ایشان نمیگوید که روزه بگیرد، در این صورت که از شب نیت سفر نکند، تصریح میکند که روزه صحیح است و قضا ندارد، اما در این صورت که از شب نیت سفر کند، اگر قبل از ظهر سفر کند، اینجا به افطار تصریح میکند و میگوید و علیه القضاء، و اگر بعد از ظهر سفر کند، نمیگوید روزه بگیرد و میگوید افطار نکند، ممکن است اینجا مراد این باشد که افطار نکند و علیه القضاء، احتمال زیاد هست که مرحوم شیخ نمیخواهد در صحت صوم بین قبل و بعد از ظهر فرق بگذارد و میخواهد بگوید که قبل از ظهر افطار کند و بعد از ظهر امساک لازم است و افطار جایز نیست، اما اینکه صوم هست یا نیست، چیزی استفاده نمیشود، معلوم نیست که مرحوم شیخ در مبسوط به این مختار مرحوم آقای خوئی قائل شده باشد و کسی موافق با مختار ایشان وجود ندارد.
بیان دوم مرحوم آقای خوئی این است که فرضاً نتوانیم بین این دو دسته روایت جمع کنیم، صحیحه رفاعه مشکل را حل میکند، در این روایت حضرت میفرمایند کسی که «یعرض له السفر حین یصبح»، روزه بگیرد و روزه او صحیح است، این روایت در مورد کسی که از اول تصمیم سفر نداشته و صبح این تصمیم برای او پیدا شده، در خروج قبل از زوال اتفاقی و بدون نیت قبلی حکم به صحت صوم کرده، از این صحیحه رفاعه معلوم میشود که روایت مفصل بین تبییت و عدم تبییت نیت مربوط به قبل از ظهر است.
بحث این است که صحیحه رفاعه دلالت بر این ندارد که روایت مفصل بین تبییت و عدم تبییت نیت مربوط به قبل از ظهر است، این روایت در مورد کسی که تبییت نیت سفر نکند و قبل از ظهر سفر کند، حکم کرده که روزه بگیرد، ممکن است در سفر بعد از ظهر بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر تفصیل باشد، این روایت که مطلب در سؤال سائل است و در کلام امام علیه السلام نیست، شاهد نیست.
من احتمال میدهم که مقرر کلام مرحوم آقای خوئی را درست تقریر نکرده باشد، ایشان مقدمهای دیگر دارد که میشود با آن مقدمه مطلب را تنظیم و تقریر کرد، و آن این است که مورد صحیحه رفاعه بنابر اینکه
«حَتَّی یُصْبِحَ»
[5]
نخوانیم و
«حِینَ یُصْبِحُ»
[6]
بخوانیم، جائی است که شخص قبل از ظهر بدون تصمیم قبلی خارج شود، در اینجا امام علیه السلام میفرمایند باید روزه بگیرد، و روایت حلبی که بین خروج قبل و بعد از زوال تفصیل قائل شده بود، صحیحه رفاعه اخص مطلق از روایاتی است که میگوید به طور کلی با تبییت و عدم تبییت نیت، در سفر قبل از ظهر افطار کند، و روایت زراره که در مورد سفر قبل از ظهر بدون تصمیم قبلی است، اخص مطلق از روایت مفصل بین زوال و بعد از زوال است و روایت حلبی را تخصیص میزند و روایت حلبی به مورد قبل از زوال مخصوص میشود و با دو قید حکم به افطار میکند و میگوید در سفر قبل از زوال با تبییت نیت سفر باید افطار کند، اما در سفر در روز بدون تصمیم قبلی به دلیل صحیحه رفاعه باید روزه بگیرد، پس، این اخص مطلق میشود و روایاتی را که بین نیت شب و نیت روز فرق میگذرد، تخصیص میزند، آن روایات میگوید اگر نیت نکرد، روزه بگیرد و اگر نیت کرد، افطار کند، این روایت در مورد خاصی میگوید افطار کند و آن موردی است که در شب و در روز نیت مسافرت کرده باشد، پس، روایت حلبی بعد از اینکه به وسیله روایت رفاعه خاص میشود، روایاتی را که بین تبییت و عدم تبییت نیت علی وجه الاطلاق تفصیل قائل شده بود، تخصیص میزند.
اینکه ایشان میفرماید شاهد میشود که تفصیل بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر در مورد سفر بعد از ظهر نیست و بعد از ظهر باید روزه بگیرد و در مورد سفر قبل از ظهر است، این بعد از انقلاب نسبت است، بعد از اینکه صحیحه رفاعه روایت حلبی را تخصیص میزند و روایت حلبی خاص میشود، در نتیجه، روایت تبییت را به سفر قبل از ظهر منطبق میکند و میگوید در سفر بعد از ظهر باید روزه گرفته شود، شاید مرحوم آقای خوئی به ضمیمه این مقدمه و انقلاب نسبت میخواهد بفرماید و به صرف مفاد صحیحه
رفاعه نباشد که بگوئیم روایت مفصل نیز همین مورد صحیحه رفاعه را میگوید و صحیحه رفاعه که در مورد سفر قبل از ظهر است، روایت مفصل نیز میخواهد در مورد سفر قبل از ظهر تفصیل دهد، اینطور نمیخواهد بگوید، عبارت درست تقریر نشده است.
منتها بیانی که در جلسه گذشته عرض کردم، اصلاً به مسئله انقلاب نسبت مربوط نیست، من عرض میکردم که جمع بین روایات همین مطلبی را که مرحوم آقای خوئی میفرماید، اقتضا میکند، اینکه میگوید یرید السفر و بین قبل و بعد از ظهر تفصیل قائل شده، فرد غالب اشخاصی که در قدیم مرید سفر بودند، به دلیل فراهم شدن مقدمات و شرائط دشوار و لازم سفر، تصمیم قبلی برای سفر داشتند،
«السَّفَرُ قِطْعَةٌ مِنَ السَقَر»
[7]
،
بنابراین، اگر دلیلی را که میگوید یرید السفر و بین قبل و بعد از ظهر تفصیل قائل شده، اینگونه قید بزنیم که سفر اتفاقی و ناگهانی نبوده و تصمیم قبلی به سفر بوده، اگر قبل از ظهر خارج شود، باید افطار کند و اگر بعد از ظهر خارج شود، روزه بگیرد، با این تقیید، فرد غالب از عام را حفظ کردیم و فرد نادر که بدا له السفر است، از تحت عام خارج کردیم، و شمول ظهور روایات مفصله بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر نسبت به سفر بعد از ظهر چندان روشن نیست.
اگر گفته شود که بعد از اذان صبح سفر میکند، اینطور نیست که شامل سفر بعد از ظهر باشد، این ظاهر در این است که بعد از اذان صبح و قبل از ظهر است، اگر درباره روایاتی که میگوید قبل یا بعد از اذان صبح حرکت میکند، بگوئیم که مراد این است که میخواهد در سفر قبل از ظهر بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر تفصیل دهد، خلاف ظاهر محکمی نشده است، و اصلاً مقداری ظهور اطلاقی آن مشکل است که حتی بعد از ظهر را شامل باشد، پس، اگر اینگونه بین ادله جمع کنیم که فرد غیر غالب را از روایتی که بین سفر قبل و بعد از ظهر فرق گذاشته، خارج کنیم و بگوئیم در سفر اتفاقی و ناگهانی قبل از ظهر باید روزه بگیرد، و روایاتی را که بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر تفصیل داده، به موردی حمل کنیم که بعد از صبح و قبل از ظهر خارج شده، چنین جمعی چندان بعید نیست.
اما اگر بر عکس این جمع کنیم و حکم کنیم که در سه صورت افطار کند و در یک صورت روزه بگیرد که مرحوم صاحب وسائل این را اختیار کرده، با این جمع فرد ظاهر خارج میشود، اگر قرار باشد که در عمومات و مطلقات تصرفی انجام شود و با یکی از دو تصرف فرد غیر ظاهر و با دیگری فرد ظاهر خارج میشود، باید تصرفی انجام دهیم که فرد غیر ظاهر خارج میشود و افراد ظاهر را تحت عمومات حفظ کنیم، بنابر آنچه عرض کردم و مرحوم آقای خوئی قائل است، فرد ظاهر حفظ میشود، روایت مفصله بین تبییت و عدم تبییت نیت سفر مربوط به سفر قبل از ظهر است، و با روایتی که گفته قبل از ظهر افطار کند، فقط یک صورت را خارج میکنیم که در نتیجه، مختار مرحوم آقای خوئی حاصل میشود که در سه صورت باید روزه بگیرد و در یک صورت نباید روزه بگیرد و آن صورتی است که از شب تصمیم گرفته که خارج شود و قبل از ظهر خارج میشود، اینگونه میتوان بین ادله جمع کرد.
مطلب دیگر این است که مرحوم آقای حکیم که فرمود به مرجحات عمل میکنیم و روایات تبییت موافق عامه است و روایات مفصله بین زوال و غیر زوال مخالف عامه است و روایات مفصله بین زوال و غیر زوال صحیح است و آن دیگری صحیح نیست، عرض کردم که درباره صحت و درباره مخالف و موافق عامه بودن مطلب درست نیست، مطلبی که الان میخواهم عرض کنم و البته نیاز به مراجعه بیشتر به کتب عامه دارد، این است که از کلام مرحوم شیخ مطلبی استفاده میشود که در نقطه مقابل فرمایش مرحوم آقای حکیم و مرحوم صاحب حدائق است، در خلاف
[8]
هست که عامه فقهاء که مراد فقهای عامه است، گفتهاند که اگر کسی قبل از ظهر صائم بود و بعد از ظهر خارج شد، روزه بگیرد، از این استفاده میشود که عامه فقهاء بین سفر قبل و بعد از ظهر تفصیل قائل هستند، این تفصیل موافق عامه است و اصلاً تبییت بین عامه مطرح نیست، عامة الفقهاء گفتهاند که اگر کسی فی اول النهار یعنی نصف اول نهار صوم داشته باشد و خرج فی آخر النهار یعنی نصف آخر، این تفصیل بین قبل و بعد از زوال را عامه قائل شدهاند، مرحوم صاحب حدائق
میگوید تفصیل بین تبییت و عدم تبییت نیت را عامه قائل شدهاند
[9]
، بر عکس فرموده، منتها در جای دیگری مرحوم شیخ عبارتی دارد که با این عبارت فی الجمله تنافی دارد، حالا لازم است که مقداری به کتب اصلی عامه مراجعه شود.
[2]
. موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 481، و التحقيق: أنّه لا معارضة بين الطائفتين على نحو تستوجب الرجوع إلى المرجّحات.
[4]
. وسائل الشيعة، ج10، ص: 188، أَقُولُ: هَذَا وَ مَا وَافَقَهُ مَحْمُولٌ عَلَى الْخُرُوجِ بَعْدَ الزَّوَالِ و ص189، أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ أَيْضاً عَلَى تَبْيِيتِ نِيَّةِ السَّفَرِ لَيْلًا جَمْعاً.
[5]
. «رِفَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَعْرِضُ لَهُ السَّفَرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّى يُصْبِحَ قَالَ يُتِمُّ صَوْمَهُ يَوْمَهُ ذَلِكَ». تهذيب الأحكام، ج4، ص: 228، ح668.
[8]
. الخلاف، ج2، ص: 219، مسأله80، إذا تلبس بالصوم في أول النهار، ثم سافر آخر النهار، لم يكن له الإفطار.