موضوع:
نیّت روزه/ بررسی حکم یوم الشک (تردید بین آخرشعبان و اول ماه رمضان)- طریقه جمع بین روایات مجوّزه و مانعه- بررسی صور صوم در یوم الشک
طریقه جمع بین روایات مجوّزه و مانعه
بحث در جمع بين روايات ناهيه و مجوزه روزه يوم الشك شعبان المعظم بود و وجه جمع منسوب به مرحوم شيخ مفيد اشارتاً ذكر شد كه روايات آمره را در مقام ترخيص، و ناهيه را در مقام نهي تنزيهي دانسته و حمل به كراهت نموده است.
[1]
ولي در مقنعه مرحوم شيخ مفيد چنين وجه جمعي ذكر نشده است و اينطور در ذهنم هست كه روزه يوم الشك شعبان المعظم را مستحب ميداند،
[2]
نقداً رسائل ديگر چاپ شده مرحوم شيخ مفيد در نزد من نبود، به مختلف كه اقوال را نقل ميكند، مراجعه كردم، ديدم از يكي از رسالههاي شيخ مفيد مطلبي نقل كرده كه با آنچه به مرحوم شيخ مفيد نسبت داده ميشود، تفاوت دارد. نام آن رساله به اشتباه غريه چاپ شده و در بعضي كتب نيز اشتباه ذكر ميكنند، نام صحيح آن رساله عزيه است، سابقاً مراجعه كردهام و گمان ميكنم رسالهاي است كه براي عز الدين بختيار از آل بويه نوشته است، كتاب ذريعه نيز در باب عين، عزيه نوشته و در باب غين به نام غريه نياورده است. به هر حال، عبارت اين رساله در مختلف جلد 3 صفحه 503 اين است:
«و قال المفيد في الرسالة الغرية: يكره صوم يوم الشكّ إذا لم يكن هناك عارض، و تيقن أول الشهر، و كان الجو سليما من العوارض، و تفقّد الهلال و لم ير مع اجتهادهم في الطلب، و لا يكون هناك شكّ حينئذ، و يكره صومه حينئذ إلّا لمن كان صائما قبله شعبان أو أياما تقدمته من شعبان، بذلك جاءت الآثار عن الأئمة- عليهم السلام».
ايشان در يك موردي صوم يوم الشك را قائل به كراهت است و آن در جائي است كه هوا صاف است و استهلال و مراجعه شده و ماه ديده نشده و قهراً شكي وجود ندارد، صدر و ذيل اين مطلب چگونه با هم جمع ميشود؟ فرض مسئله، صوم يوم الشك است و بعد كه تفسير ميكند، ميگويد صوم غير شك، اين چه تفسير و تفصيلي در مسئله است؟ احتمال زياد ميدهم كه مراد از اين يوم الشك، شك بالفعل نيست و شك نوعي است كه در بعضي از كتب فقهي همينطور عنوان شده است كه مراد روز سيم گذشته از هلال ماه شعبان كه شأنيت ديده شدن يا نشدن هلال را دارد، ايشان ميفرمايد در اين روز اگر هوا صاف بود و ماه ديده نشد، روزه كراهت دارد.
غير از ايشان، مرحوم مجلسي اول در روضة المتقين همين مطلب را دارد و ميگويد از بعضي از روايات، كراهت روزه در صافي هوا استفاده ميشود.
[4]
سابقاً روايت معمر بن خلاد را خوانديم كه معمر ميگويد در عصر روز سي ام از هلال ماه شعبان المعظم خدمت حضرت أبا الحسن كه گويا حضرت رضا عليه السلام است، رفتم و ديدم ايشان روزه نبودند و مرا به تناول غذا دعوت نمودند و من گفتم روزهام و حضرت فرمودند براي چه روزه گرفتي؟ و من عرض كردم از آباء شما رسيده كه در يوم الشك سزاوار است كه روزه گرفته شود كه اگر شعبان المعظم باشد، روزه مستحبي گرفته شده و اگر رمضان المبارك باشد، روزه واجبي ادا شده است، و حضرت ميفرمايند اين در جائي است كه هوا ابري و مانعي باشد و در هواي صاف اينطور نيست.
[5]
سابقاً عرض كردم كه يكي از رواياتي كه بين شيعيان آن دوران مطرح بوده، درباره اصحاب العدد بود كه ميگفتند هميشه رمضان المبارك سي روز و شعبان المعظم بيست و نه روز است و قهراً بنابر مبناي عدديه، اگر هوا صاف هم بود، روز بعد از اتمام بيست و نه روز، اول ماه مبارك رمضان است، حالا اگر كسي شك ميكند كه آيا بايد چنين محاسبه كند يا نكند كه نوعاً نيز مورد شك است، در روزه اينطور موارد، عملاً شبهه يك بدعت باطلي است، كسي كه روزهاي قبل روزه نبوده و فقط همان روز را ميخواهد روزه بگيرد، موهم اين است كه اين به اعتقاد امر باطل اين روزه را ميگيرد، لذا حضرات معصومين عليهم السلام نميخواستند چنين روزهاي گرفته شود، حرام نيست ولي مايل نبودند كه چنين روزهاي گرفته شود، نماز در مقابل آتش كراهت دارد، اين به اين خاطر است كه نوعي تشبيه به آتش پرستي است. اهل تسنن نيز مانند مضمون همين روايت فتوا دارند و مرحوم شيخ مفيد نيز بر اساس برخي روايات اماميه كه ميفرمايد وردت آثار أئمة عليهم السلام اين مطلب را فرموده است.
اين از قبيل سخناني نيست كه شخص را از شهر بيرون كنند، ممكن است الآن كه اين شبهه مرتفع شده، چنين كراهتي نداشته باشد، ولي در محيط صدور روايات، ممكن است گفته شود كه اين مطلب مطرح بوده و زمان مرحوم شيخ مفيد نيز مطرح بوده، امروزه ديگر اين مطلب عدديه از بين رفته است، ولي در آن محيطها كه اين مطلب بوده، أئمه عليهم السلام نميخواستند اين را امضا كنند، چندان نميتوان حكم به بطلان آن نمود.
حالا در روايات مفصله در اينكه به نيت شعبان المعظم روزه بگيرد، ترغيب شده، و به نيت رمضان المبارك منهي است. بعضي از مصاديق مورد بحث قرار گرفته، بعضي از فروع در كمتر كتابي از كتب سابقين عنوان شده است و بعضي از فروض را نوعاً دارند.
بررسی صور صوم در یوم الشک
متن عروه: مسألة 17:
«صوم يوم الشك يتصور على وجوه. الأول أن يصوم على أنه من شعبان و هذا لا إشكال فيه سواء نواه ندبا أو بنية ما عليه من القضاء أو النذر أو نحو ذلك و لو انكشف بعد ذلك أنه كان من رمضان أجزأ عنه و حسب كذلك. الثاني أن يصومه بنية أنه من رمضان و الأقوى بطلانه و إن صادف الواقع. الثالث أن يصومه على أنه إن كان من شعبان كان ندبا أو قضاء مثلا و إن كان من رمضان كان واجبا و الأقوى بطلانه أيضا. الرابع أن يصومه بنية القربة المطلقة بقصد ما في الذمة و كان في ذهنه أنه إما من رمضان أو غيره بأن يكون الترديد في المنوي لا في نيته فالأقوى صحته و إن كان الأحوط خلافه«.
حالا فروض مسئله را مورد بررسي قرار دهيم.
يك مرتبه شخص يوم الشك شعبان المعظم را به قصد شعبان المعظم روزه ميگيرد و يك مرتبه به قصد رمضان المبارك روزه ميگيرد و يك مرتبه ميگويد اگر امروز آخرين روز شعبان المعظم است، اين روزه مستحب باشد و اگر رمضان المبارك است، اين روزه واجب باشد كه بسياري از كتب اين فرض را ذكر كردهاند، و يك فرض ديگر اين است كه بگويد فردا روزه باشم ولي اين در گوشه ذهن او هست كه شايد شعبان المعظم و روزه مستحب باشد و شايد رمضان المبارك و روزه واجب باشد، و يك فرض هم اين است كه رجاءاً بجا ميآورد و صوم او منجزاً نيست. و اين نيت رجائي نيز دو صورت دارد؛ يكي به رجاء رمضان المبارك است كه چون احتمال ميدهد رمضان المبارك باشد، به اين احتمال روزه ميگيرد، حالا گاهي چندان اهل روزه گرفتن در شعبان المعظم نيست و از ترس رمضان المبارك روزه ماه رمضان المبارك را ميگيرد، و گاهي اگر رمضان المبارك نباشد، مشروعيت ندارد.
يك وقتي در مورد اينكه روزهاي آخر ماه مبارك رمضان مشكوك ميشود كه آيا هلال ديده شده و به خاطر اين شك گاهي اشخاص به مسافرت ميروند، به ذهن من آمده بود كه لازم نيست به مسافرت بروند و روزه رجائي بگيرند كه اگر رمضان المبارك است، روزه اين ماه باشد و اگر نيست، صرف الامساك باشد، چون روزه از عناوين قصديه است، بگوييم علي ايّ تقدير، اينكه رمضان المبارك باشد قصد صوم ميكند، امساك در روز عيد اشكال ندارد و بما انه صائم اشكال دارد. اين به نظر ميآمد اما بعد البته به اين مطلب، اشكالي به ذهنم آمد. يك فرض ديگري نيز هست كه اين ديگر بسيار نادر است كه به رجاء شعبان المعظم روزه بگيرد، اينها فروض مسئله است.
البته مسئله رجاء كمتر در كلمات قوم وجود دارد، مرحوم علامه در برخي كتب خود، صوم فرضي تعبير كرده
[7]
و اصل صوم قطعي نيست، و در كتب نوعاً صوم قطعي عنوان شده است.
کلام مرحوم آقای حکیم وخویی در مورد صورت سوم وچهارم مسأله
در عروه عبارتي هست كه مرحوم آقاي حكيم ميفرمايد مراد اين عبارت معلوم نيست. و مرحوم آقاي خوئي عبارت را معنا ميكند و فتواي مرحوم سيد را تقويت ميكند، ميفرمايد مرحوم سيد در روزه يوم الشك شعبان المعظم بين ترديد در نيت و ترديد در منوي فرق گذاشته است و در ترديد در نيت كه اگر شعبان المعظم است، روزه مستحب و اگر رمضان المبارك باشد، روزه واجب باشد، بطلان را تقويت ميكند، و در ترديد در منوي كه فردا روزه باشم و احتمال ميدهد شعبان المعظم است و در نتيجه، روزه متسحب باشد و احتمال ميدهد رمضان المبارك است و در نتيجه، روزه واجب باشد، صحت را تقويت ميكند.
مرحوم آقاي حكيم ميفرمايد بين ترديد در نيت و ترديد در منوي فرقي وجود ندارد و در هر دو صورت قصد جزم روزه رمضان المبارك ندارد.
[8]
مرحوم آقاي خوئي ميفرمايد بين اين دو صورت هم موضوعاً و هم حكماً تفاوت وجود دارد. ايشان ميفرمايد ترديد در نيت اين است كه شخص به رجاء اينكه رمضان المبارك است، روزه ميگيرد، درست است كه احتمال شعبان المعظم ميدهد ولي محرك او در اتيان، احتياط است و تأثير گذار، احتمال رمضان المبارك بودن است، اين ترديد در نيت است و روايات ناهيه، اين مورد را شامل ميشود و متعارفاً نيز اشخاص در آخر شعبان المعظم احتياطاً نيت روزه ميكنند و به صورت تشريعي اول رمضان المبارك نيست، پس، ترديد در نيت همان نيت احتياطي است و ادلهاي كه ميگويد نيت روزه رمضان المبارك نكنيد، به اين معنا است كه اين نيت احتياطي را نداشته باشيد. و ترديد در منوي اين است كه خصوص عنوان رمضان المبارك مورد نيت قرار نگرفته است و جامع را كه فردا روزه باشم، نيت كرده است، فرد متعارف ادلهاي كه نهي از صوم روزه رمضان المبارك كرده، به رجاء رمضان المبارك است و نيت تشريعي نيز يكي از افراد غير متعارف آن است، اما جائي را كه رمضان المبارك هيچ مطرح نيست و فقط روزه فردا و جامع مطرح است، ادله ناهيه شامل نميشود. منتها ان قلتي دارد كه ممكن است از اين رواياتي كه گفته
«إِنَّمَا يُصَامُ يَوْمُ الشَّكِّ مِنْ شَعْبَان»
[9]
و به شعبان المعظم منحصر كرده، بگوييم به نيت روزه شعبان المعظم منحصر كرده است، كسي كه نيت روزه شعبان المعظم را نداشته باشد، خواه نيت جامع و خواه نيت خصوص روزه رمضان المبارك داشته باشد، همه فروض تشريعي و احتياطي را شامل است، ان قلت كه اين را چه ميگوييد؟ ايشان در جواب ميفرمايد كه اين روايات ناظر به فرد متعارف است و بعد براي فرد غير متعارف اينگونه مثال ميآورد كه كسي بين آخر رجب المرجب و اول رمضان المبارك شك ميكند، در اينجا بلا اشكال استصحاب عدم حلول رمضان المبارك و استصحاب بقاء رجب المرجب هست و به قصد مستحب روزه ميگيرد، اين اخباري كه ميگويد «إِنَّمَا يُصَامُ مِنْ شَعْبَان» اين را نفي نميكند و متعارف را در نظر گرفته است و صورتي كه فردا را روزه ميگيرد، متعارف نيست، متعارف اين است كه يا رجاءاً و يا تشريعاً روزه ميگيرند و يا مطابق استصحاب عمل ميكنند و روزه شعبان المعظم ميگيرند، صورتي كه از هر دو خارج باشد، خارج از متعارف است و روايات حاصره حصر در مقابل فرد غير متعارف نيست و مقسم فرد متعارف است و قهراً در غير متعارف، روايات حاصره نيست و اطلاقات ادله مشروعيت صوم، دال بر كفايت موردي است كه ميگويد فردا را روزه ميگيرم.
[10]
نقد کلام مرحوم آقای خویی
ولي معلوم نيست مراد فرمايش ايشان چيست، و تفسيري كه ايشان براي عبارت مرحوم سيد و معناي ترديد در نيت ارائه نموده، چه دليلي بر آن قائم است و چطور عبارت ايشان كاشف از اين معنا است؟ اگر كسي مقيد است كه روزهاي شعبان المعظم را روزه ميگيرد، اشخاصي هستند كه چند ماه و حتي بيشتر سال را روزه ميگيرند، آيا در مورد چنين شخصي احتمال يوم الشك هيچ تأثير در اتيان ندارد؟ با قطع به يوم الشك بودن نيز روزه ميگيرد، همينجا مرحوم سيد ميفرمايد كه اگر به قصد شعبان المعظم باشد و بگويد من كه روزهاي شعبان المعظم را روزه ميگرفتم، اين هم يكي از همان روزها است، و اگر رمضان المبارك است، روزه رمضان المبارك باشد، چرا بگوييم فقط آن صورت در اينكه احتياط باشد، نقش دارد؟ خود مرحوم سيد ميگويد كه به نيت مستحب و يا قضا روزه بگيرد، حالا اگر كسي يك روزه قضا دارد و روز آخر است و فرصت تمام است، اهتمام شخص به روزه قضا از روزه رمضان المبارك بيشتر است، بنابر مشهور و عقيده ما اين است كه تأخير به سال ديگر حرام است و حتي نميتواند به مسافرت برود در حالي كه سفر در رمضان المبارك بدون اشكال است، و اگر حرام نباشد، كفاره دارد و به خاطر اين جهات، اهتمام بيشتري به روزه قضا دارد، ممكن است روزه كه ميگيرد براي خاطر جنبه قضائي باشد، كلام مرحوم سيد همه اينها را شامل است، چرا آنطور تفسير كنيم؟
حالا رواياتي كه ميگويد به نيت شعبان المعظم روزه بگيريد، به چه كساني ميگويد؟ به اشخاصي كه مسئله ميدانند نميگويد و در مقام آموزش به اشخاص است كه اينطور عمل كنيد، اشخاص معمولي كه از استصحاب و اينطور مسائل آگاهي ندارند، يا به صورت احتياطي روزه ميگيرند و يا همينطور ميگويند فردا را روزه ميگيريم حالا بالاخره يا مستحب و يا واجب است، اين فرض كه فردا را روزه ميگيرد و بين واجب و مستحب فرقي نباشد، غير متعارف نيست، كسي كه مسئله نميداند، منجزاً قصد روزه شعبان المعظم كند، مانند قصد روزه رمضان المبارك منجزاً هر دو غير متعارف است، متعارف يا به نحو ترديد در نيت و يا به نحو اين است كه فردا را روزه ميگيرم، هر دو متعارف است، ايشان فرض اينكه فردا را روزه ميگيرم، خارج از متعارف گرفته، و به قصد شعبان المعظم را متعارف گرفته است، اينطور كه ايشان ميفرمايد، نيست و صغروياً عكس اين است.
حالا بر فرض كه بپذيريم كه فردا را روزه گرفتن خلاف متعارف است، ايشان براي اينكه غير متعارف را ناظر نيست، به اين شك آخر رجب المرجب و اول رمضان المبارك مثال ميزند، ما ميگوييم عرف ميگويد يعني جائي كه مورد استصحاب است، جائي كه استصحاب بقاء دارد، انسان مطابق استصحاب عمل ميكند و امام عليه السلام فرمودهاند كه «
الْيَقِينُ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الشَّكُّ»
[11]
و بايد مطابق استصحاب عمل نمود، در شك بين آخر شعبان المعظم و اول رمضان المبارك، استصحاب بقاء شعبان المعظم هست، و در شك آخر رجب المرجب و و اول رمضان المبارك، استصحاب بقاء رجب المرجب و يا استصحاب عدم حلول رمضان المبارك هست، اگر تعدي بكنيم، به مورد استصحاب تعدي ميكنيم و ميگوييم از باب استصحاب ميخواهد بگويد كه آن مورد يا چيز ديگري باشد، اما اينطور نيست كه بگوييم هر غير متعارفي به دليل اينكه مورد استصحاب غير متعارف داريم، آن را ملحق ميكنيم، و اين را شاهد بگيريم كه هر غير متعارف را بايد داخل كنيم، اين وجهي ندارد. بعضي از روايات مانند صحيحه ابو ايوب خراز
[12]
كه مؤيد به مرسله درست بن أبي منصور
[13]
است، ميگويد در فريضه شك داخل نميشود و اشباه و نظائر ديگر ابواب فقهي نيز اين مطلب را تأييد ميكند كه در واجب بايد انسان يقين داشته باشد، و مرحوم صدوق نيز در من لا يحضر به همين فتوا داده است كه روزه يوم الشك به قصد شعبان المعظم اشكالي ندارد و منجزاً به قصد رمضان المبارك حرام است
[14]
و همينطوري هم بخواهد روزه بگيرد، اين هم درست نيست، براي خاطر اينكه فريضه با شك انجام نميشود.
(سؤال و پاسخ استاد دام ظله): همين استفاده ميشود كه انكشاف هم پيدا كند، مجزي نيست، حرام هم نباشد، بطلان كافي است، در اينجا كه نهي ميكند، بسياري از آقايان نيز استظهار وضع ميكنند، اين نهيها غير نهي يوم العيد است، اينطور نهيها ميگويد كار لغوي است، غير از شعبان المعظم را ميگويد، اگر تشريع باشد، حرام است، و غير تشريع باطل است، لسان هم همين است كه راجع به تشريع ميگويد لا يجوز، و راجع به آن ميگويد لا يقبل.
[1]
توضیح این مطلب درجلسه55 گذشت.
[2]
المقنعة (للشيخ المفيد)، ص: 298.
[3]
مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج3، ص: 503.
[4]
روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 351، و الظاهر أن الأمر للجواز بدون الكراهة.
[5]
تهذيب الأحكام، ج4، ص: 166، ح473 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 24، ح12741.
[6]
العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 173.
[7]
تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط – الحديثة)، ج1، ص459، لو نوى صوم يوم الشكّ عن فرض عليه و تذكرة الفقهاء (ط – الحديثة)، ج6، ص: 20، لو نوى يوم الشك عن فرض عليه و منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج9، ص: 51، لو نوى صوم يوم الشكّ عن فرض عليه، أجزأه.
[8]
مستمسك العروة الوثقى، ج8، ص: 227، أقوال: لم يتضح الفرق بين هذه الصورة و ما قبلها.
[9]
«سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ صَامَ يَوْماً وَ لَا يَدْرِي أَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هُوَ أَوْ مِنْ غَيْرِهِ فَجَاءَ قَوْمٌ فَشَهِدُوا أَنَّهُ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ عِنْدَنَا لَا يُعْتَدُّ بِهِ فَقَالَ بَلَى فَقُلْتُ إِنَّهُمْ قَالُوا صُمْتَ وَ أَنْتَ لَا تَدْرِي أَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا أَمْ مِنْ غَيْرِهِ فَقَالَ بَلَى فَاعْتَدَّ بِهِ فَإِنَّمَا هُوَ شَيْءٌ وَفَّقَكَ اللَّهُ لَهُ إِنَّمَا يُصَامُ يَوْمُ الشَّكِّ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَا يَصُومُهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ لِأَنَّهُ قَدْ نُهِيَ أَنْ يَنْفَرِدَ الْإِنْسَانُ بِالصِّيَامِ فِي يَوْمِ الشَّكِّ وَ إِنَّمَا يَنْوِي مِنَ اللَّيْلَةِ أَنَّهُ يَصُومُ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنْ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَجْزَأَ عَنْهُ بِتَفَضُّلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ بِمَا قَدْ وَسَّعَ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَهَلَكَ النَّاسُ». الكافي (ط – الإسلامية)، ج4، ص: 82، ح6 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 21، ح12733.
[10]
موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 76، أمّا الجهة الأُولى:فمبنى الصورة الأُولى على الامتثال الاحتمالي.
[11]
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ وَ أَنَا بِالْمَدِينَةِ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَلْ يُصَامُ أَمْ لَا فَكَتَبَ ع الْيَقِينُ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الشَّكُّ صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ». تهذيب الأحكام، ج4، ص: 159، ح445 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 255، ح13351.
[12]
تهذيب الأحكام، ج4، ص: 160، ح451 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 289، ح13439.
[13]
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص: 320، ح8287.
[14]
من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 126، وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَنْوِيَ مَنْ يَصُومُ يَوْمَ الشَّكِّ أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ.